آمیخته بودن زندگی دنیا با سختی و مشقت

ساخت وبلاگ

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ(بلد:4)؛ به تحقیق که انسان را در مشقت و رنج آفریدیم.

علامه طباطبایی: " لَقَدْ خَلَقنَا الْإِنسانَ فِی کَبَدٍ" کلمه" کبد" به معناى رنج و خستگى است، و جمله مورد بحث جواب قسم است، و این تعبیر که" خلقت انسان در کبد است" به ما می فهماند که رنج و مشقت از هر سو و در تمامى شؤون حیات بر انسان احاطه دارد، و این معنا بر هیچ خردمندى پوشیده نیست، که انسان در پى به دست آوردن هیچ نعمتى بر نمی ‏آید، مگر آنکه خالص آن را می ‏خواهد، خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاکیزگى، ولى هیچ نعمتى را به دست نمی ‏آورد مگر آمیخته با ناملایماتى که عیش او را مُنغَّص(ناگوار) می ‏دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر که حوادث ناگوارى که چون شرنگى کشنده کام جانش را تلخ می کند(ترجمه المیزان، ج‏20، ص488).

آیت الله مکارم شیرازی: " کبد" به گفته طبرسى در مجمع البیان در اصل به معنى" شدت" است، و لذا هنگامى که شیر غلیظ شود" تکبد اللبن" می ‏گویند. ولى به گفته راغب در مفردات" کبد" (بر وزن حسد) به معنى دردى است که عارض" کبد" انسان (جگر سیاه) می شود و سپس به هر گونه مشقت و رنج اطلاق شده است.

ریشه این لغت هر چه باشد مفهوم فعلى آن همان رنج و ناراحتى است.

آرى انسان از آغاز زندگى حتى از آن لحظه ‏اى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع می ‏شود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنجها را طى می کند تا متولد شود، و بعد از تولد در دوران طفولیت، و سپس جوانى، و از همه مشکلتر دوران پیرى، مواجه به انواع مشقتها و رنجها است، و این است طبیعت زندگى دنیا، و انتظار غیر آن داشتن اشتباه است اشتباه، و به گفته شاعر عرب:

طُبعت على کدر و انت تُریدها             صَفوا عن الاکدار و الاقذار؟

و مکلف الایام ضد طباعها             متطلب فى الماء جدوة نار!

" طبیعت جهان بر کدورت است و تو مى‏خواهى از هر گونه کدورت و ناپاکى پاک باشد"؟

" هر کس دوران جهان را بر ضد طبیعتش بطلبد همچون کسى است که در میان امواج آب شعله آتش جستجو می کند"! نگاهى به زندگى انبیاء و اولیاء اللَّه نیز نشان می دهد که زندگى این گلهاى سرسبد آفرینش نیز با انواع ناملائمات و درد و رنجها قرین بود، هنگامى که دنیا براى آنها چنین باشد، وضع براى دیگران روشن است(تفسیر نمونه، ج‏27، ص: 10)

معجم مقائیس اللغة؛ ج‌5، ص153(ابن فارس:395)

الکاف و الباء و الدال أصلٌ صحیح یدلُّ على شِدّة فی شی‌ء و قُوّة. من ذلک الکَبَد، و هی المشَقّة. یقال: لَقِیَ فلانٌ من هذا الأمر کَبَداً، أی مشَقة.

تاج العروس من جواهر القاموس؛ ج‌5، ص216(واسطی:1205)

و الکَبَدُ: الشِّدَّةُ و المَشَقَّةُ، و هو مَجازٌ....

جهل به قبله...
ما را در سایت جهل به قبله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tasbeehc2 بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 21:20